نوحه خورشید مهربانی در وصف امام حسین ع - اثر حاج عزت اله چنگایی

ساخت وبلاگ
مولای ما حسین (ع) است
خورشید مهربانی، مولای ما حسین (ع) است
الگوی آسمانی، مولای ما حسین (ع) است
هم پاسدارِ عشق و هم پاسبانِ غیرت
در گاهِ عشقبانی، مولای ما حسین (ع) است
در بحرِ موج خیزِ دنیای پُر تلاطم
کشتی چنانکه دانی مولای ما حسین (ع) است
آنکس که عشقبازی با نام او تمام است
شیدای او جهانی، مولای ما حسین (ع) است
برخاک پیکر او، بر روی نی سر او
در اوجِ لامکانی مولای ما حسین (ع) است
آنکس که در رهِ حق ، بگذشت از سر و جان
شد قبله را نشانی، مولای ما حسین (ع) است
بر ظلم و جور و طغیان در گردشِ زمانه
فریاد جاودانی، مولای ما حسین است
در بزم خنجر و خون ایدل سما که کرده ؟
آنجا به شعر خوانی مولای ما حسین (ع) است
وقتی که خیمه میزد در طور عشق نشنید
از دوست لَن تَرانی مولای ما حسین(ع) است
*****
توضیحات:
در گاهِ عشقبانی : به هنگام نگهبانی از عشق
سما که کرده:
«که» به معنی چه کسی ـ چه کسی سما کرده است . این بیت اشاره به کلام معروف حافظ دارد که می فرماید:
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد
در اوج لامکانی:
لامکان: ( از: لا به معنی نه + مکان به معنی جای ) بی جای . بی مکان . بیرون جای . صقع باری تعالی. صقع واجب.
در وصف لامکانی زیاد گفته اند:
ورای لامکانش آشیان است
چگویم هرچه گویم بیش از آن است .
ناصرخسرو.
لامکانی نی که در وهم آیدت
هر دمی در وی حیاتی زایدت .
مولوی .
بل مکان و لامکان در حکم او
همچو درحکم بهشتی چارجو.
مولوی (مثنوی ج 1 ص 97).

صورتش بر خاک و جان در لامکان
لامکانی فوق وهم سالکان .
مولوی .

حق قدم بر وی نهد از لامکان
آنگه او ساکن شود در کُن فکان .
مولوی .
میزند بر تن ز سوی لامکان
می نگنجد در فلک خورشید جان .
مولوی .

لامکانی که در او نور خداست
ماضی و مستقبل و حالش کجاست .
مولوی .
هر دو عالم گشته است اجزای تو
برتر از کون و مکان ماوای تو
لامکان اندرمکان کرده مکان
بی نشان گشته مقید در نشان .
(از شرح گلشن راز).
در کل این بیت اشاره دارد به کلام عُرفا که گفته اند لامکانی صقع باریتعالی می باشد وصقع : در لغت به معنی گوشه و ناحیه است.
مرحوم دهخدا دردایره المعارف خود معنی کرده است که: صقعِ واجب (ترکیب اضافی، اِسم مرکب) آنگاه که فلاسفه و متکلمان بخواهند کلمه مکان و محل و جای و مترادفات آنرا در مورد باری تعالی به کار ببرند کلمه صقع را استعمال می کنند و صقع ربوبی یا صقع واجب گویند. ظاهراً این کلمه را نخست شیخ اشراق در این مورد به کار برده است .
***
لن ترانی:
لن ترانی: [ ل َ ت َ ] (ع جمله ی فعلیه ) هرگز نبینی مرا. ماخوذ از آیه ی
« وَ لَمَّا جاءَ مُوسي‏ لِميقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني‏ أَنْظُرْ إِلَيْکَ قالَ لَنْ تَراني‏ وَ ......
( اعراف ـ 143 ).
و چون موسی به وعده گاه ما آمد و پروردگارش با وی ( بدون واسطه ) سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا ( خود را ) به من نشان ده تا به تو بنگرم ( و تو را به رؤیت خاص باطنی که پس از مشاهده همه مظاهر جلال و جمال دنیوی و اخروی حاصل می شود ببینم.
خداوند فرمود: هرگز مرا ( دردنیا به چنین رؤیتی ) نخواهی دید
ترجمه آیت الله مشکینی
ارنی گر بسی خطاب کنی
بانگ آید به لن ترانی باز
عطار.

داغ فرمان بر جبین خیال او [موسی ] نهادند و از لن ترانی میخی ساخته بر احداق اشواق او زدند.
(کلیات سعدی مجلس سوم ).
چو رسی به طور سینا ارنی مگوی و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی .


ترنم عشق...
ما را در سایت ترنم عشق دنبال می کنید

برچسب : مهربانی, نویسنده : 6t-eshgh2 بازدید : 216 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 2:16